معماری ساختمان
یکی از وظایف مهم معماران در معماری ساختمان ارتقا کیفیت زندگی انسانهاست، ما معماران همواره بدنبال یافتن روشهایی هستیم که بتوانیم سطح کیفیت زندگی مردم را بالا ببریم و به موفقیت آنها در کار و زندگی کمک کنیم برای رسیدن به این هدف یک معمار باید مسایل متفاوت و متنوعی را بداند و بر اساس آنها این شرایط را فراهم کند.
نقش طراحی معماری در موفقیت
برای بالا بردن کیفیت زندگی باید معیارهای کیفیت را شناخت ، بخشی از این معیارها در فرهنگ های مختلف متفاوت است و بخشی از آنها در بین همه انسانها یکسان است معماران تلاش می کنند در همه فضاها حداقل استاندارد زندگی را برای همه افراد جامعه فراهم نمایند اما پر واضح است که افراد ثروتمند تر فضای بیشتری را در اختیار دارند و می توانند شرایط مطلوب تری را برای خود محیا نمایند .
به واقع هر ابنیه و ساختمانی بر اساس آنچه که قرار است در آن واقع شود ساخته می شود و بر اساس کاربری آن طراحی ها و احداث بنا شکل می گیرد.
به عنوان نمونه شیوه و شکل ساخت محدوده ای که قرار است در آن فعالیت های ورزشی انجام شود با بنایی که مقرر است در آن استراحت توام با آرامش واقع شود تفاوت های بسیاری دارد،این تاثیرپذیری و تاثیرگذاری حکایت از تعامل دوسویه اما پنهان سبک معماری با روحیات و خلقیات انسان ها دارد.
ارتباط بین معماری ساختمان و احساس آرامش ساکنین
موفقیت در زندگی به مفهوم برخورداری از مواهب بسیاری است. رفاه در زندگی ، خانه مناسب ، بهرهمند ساختن فرزندان از بیشترین امتیازها از این دسته هستند. براساس هرم سلسله مراتبی نیازهای مازلو ، که توسط آبراهام مازلو نظریه پرداز کلاسیک مدیریت ارایه گردیده است ، نیازهای اساسی انسان عبارتند از:
- نیازهای فیزیولوژیک : خوراک ، پوشاک ، مسکن و …
- نیاز به امنیت ، احساس ایمنی کردن و احساس دور بودن از خطر
- نیاز به عشق ، محبت ، تعلق ، نیازهای گروهی و اجتماعی
- نیاز به حرمت و مقام و موقعیت ، احساس توفیق
- نیاز به خودیابی و کمال
همانطور که ملاحظه می فرمایید علاوه بر ردیف نخست ، برای برآورده شدن سایر نیازها هم داشتن سرپناه مناسب ، لازم است. داشتن سر پناه که از چادر شروع شده و به ساختمانهای با شکوه می رسد ، در این مورد معماری مستقیما باید استانداردهای لازم را تامین کند .
خانه منبع اصلی عشق ، دریافت توجه و امنیت است. اگر انسان سرپناه خوب و دایمی نداشته باشد ، چگونه می تواند احساس امنیت کند؟ به غیر از محیط گرم خانه در کجا میتوان به دنبال مهر و محبت بود؟
بدون داشتن محل کار یا مسکنی با هویت ، چطور میتوان جایگاه اجتماعی و موقعیت خود را بیان نمود و احساس موفقیت نیز داشت؟ در کجا میتوان نیاز دور هم بودن ، دیدار دوستان و داشتن یک تیم کاری را برآورده نمود؟ و با توجه به چالشهای زندگی امروز ، در کدامین خلوت می توان به خودشناسی پرداخت؟
تقریباً نیمی از عمر ما در محیط کار و بیش از آن در خانه به استراحت ، خواب ، مطالعه ، تهیه غذا ، انجام سایرکارهای روزمره و گذران اوقات فراغت طی میشود. محل کار نیز منبع اصلی توفیق و کامیابی ماست. اگر آن را دوست داشته باشیم نفس کار به بزرگترین تفریح و مایه لذت ما بدل خواهد شد. کسی که محلی را برای سکونت یا کار مهیا می کند می بایست آن را بر پایه تمایلات و تأمین شادابی و نشاط انسان طراحی و اجرا نماید. حال اگر در فضایی کار کنیم که به جای تقویت ، موجب کاهش روحیه و پتانسیلهایمان گردد یا در خانه ای زندگی کنیم که احساسات و عواطف ما را تحریک نکند ، به هیچ هیجان و شعفی دست نیابیم ، آن دفترکار یا خانه تنها یک چهاردیواری است.
خانه یا دفترکاری که نیازهای اساسی انسان را مرتفع نسازد معماری نیست ، هنر نیست. معماری هنرمندانه آن چیزی است که قلب ما را می لرزاند و با بهره مندی از بسیاری لذات مادی باعث می شود که نفس عمیقی بکشیم و در نهایت احساس راحتی بگوییم : آره …… خودشه!
اهمیت معماری ساختمان در اهداف زندگی ما
اکنون که دریافتیم محل کار و خانه مکان های مهم و مقدسی هستند و دانستیم که سرنوشت ما و خانواده مان در گرو داشتن مسکن و سرپناه مناسب است ، شاید وقت آن رسیده باشد از تغییرات جزیی اتاق خواب ، آشپزخانه و اتاق کارمان که بدون فکر و در نظر گرفتن حس و ترکیب کلی فضای خانه انجام می گیرد ، دست برداشته و کمی عمیقتر و جدیتر به تغییرات این بخش مهم زندگیمان توجه کنیم. استفاده از ایده های دکوراسیون برای یک فضا بدون توجه به سبک معماری داخلی ، فرم ، نور و رنگ یکی از اشتباهات رایج است که با اجرای آنها ، نه تنها فضا دلنشینتر نشده بلکه ناهماهنگتر نیز می گردد. داشتن فضایی فکر شده و مستقل باعث سلامت روان تک تک اعضای خانواده و کارمندان یک مجموعه کاری می شود.
مهم نیست تک تک اعضای خانواده در خصوص مسکن یا تمامی کارکنان یک شرکت ارزش گذاری یکسانی داشته باشند. اما این مهم است که ارزشهای همه افراد خانواده یا آنهایی که با هم زیر یک سقف زندگی یا کار می کنند در تغییرات آتی در نظر گرفته شود. پس از یافتن ارزشهای زندگیمان در رابطه با خانه و محل کار که در افراد درون گرا و برون گرا می تواند کاملا متفاوت باشد ، باید به هدف گذاری برای تغییرات بپردازیم.
تمامی اهداف زندگی ما در تقسیم بندی زیر گنجانده می شود:
- حرفه و آینده کاری
- پول و سرمایه گذاری
- پرورش و رشد فردی
- سلامتی و تناسب اندام – تفریح و ماجراجویی
- زندگی خانوادگی و شخصی
- فعالیتهای شخصی و گروهی
- رشد معنوی و آرامش درونی
اهداف فوق به دست آمده از هرم نیازهای مازلو تشکیل یک دایره کامل به نام دایره زندگی یا چرخ شانس را می دهد. در زندگی ما هریک از این اهداف و یا تلاش برای رسیدن به آن غایب باشد ، دایره ما از حالت کامل خارج شده و چرخ زندگی ما لنگ می زند. مهم نیست ما اهداف بزرگی را از یک یا چند دسته نشانه گرفته باشیم بلکه می بایست برای تمام این زمینه ها به راه حلی اندیشیده باشیم. چرخ شانس ما اگر کوچک باشد هم می چرخد و ما از زندگی لذت لازم را خواهیم برد اما با یک چرخ بزرگ لنگ به هیچ کجا نخواهیم رسید.
همانطور که ملاحظه می فرمایید بخش اعظمی از این اهداف بطور مستقیم و غیر مستقیم به خانه و کاشانه و محل کار مربوط می شوند. به عنوان مثال زندگی خانوادگی و شخصی در خانه شکل می گیرد ، هرگونه ملکی می تواند بزرگترین سرمایه گذاری انسان باشد ، سلامتی و رشد فردی در خانه و محل کار بدست آمده و انرژی لازم برای رسیدن به اهداف حرفه ای از یک خانه مناسب آغاز و در محل کار تجلی می یابد. امروزه تاثیر طراحی داخلی و لحاظ استانداردهای عملکردی بر آرامش فضای خانه ، بازدهی در فضاهای اداری و اثربخشی در فضاهای تجاری امری بدیهی می باشد. طراحی داخلی در حقیقت با عنصر فضا آغاز شده و در نهایت بایستی به ارتقای کیفیت فضا بیانجامد.
استانداردهای معماری ساختمان
یک ساختمان خوب با طراحی مناسب می تواند زمینه را برای یک فعالیت اعم از زندگی ،کار یا تفریح فراهم کند .فضایی که درست طراحی شده باشد مبلمان و تجهیزات مناسبی در آن قرار می گیرند و کاربران زندگی راحت تری در آن دارند .
در ادامه به بررسی چند فاکتور مهم در معماری ساختمان و رابطه آن با کیفیت فضا می پردازیم:
بخشی از عوامل تاثیر گزار بر کیفیت زندگی انسانها از طریق طراحی درست معماری ساختمان و چیدمان تجهیزات داخلی و تاسیسات قابل حصول هستند و با رعایت استانداردها وبهره گیری از مصالح مناسب می توان بدان دست یافت .
بخش دیگری از این کیفیت به شرایط جامعه بستگی دارد که باید از طرق دیگری بدان ها دست یافت و بخشی دیگر نیز باید با خواست خود مردم و فرهنگ سازی زمینه را برای بروز آنها ایجاد نمود ، در خاتمه امید واریم که بتوانیم با آگاه ساز ی مردم و از طریق معماری بتوانیم کیفیت زندگی مردم را بیش از پیش بالا ببریم .
ثبت ديدگاه